loading...
صالحین مهدی (عج)
صالحین مهدی بازدید : 13 پنجشنبه 12 مرداد 1391 نظرات (0)

در آغاز جنگ شبي در پايگاه هوايي دزفول با مقام معظم رهبري جلسه داشتيم .حدود ساعت 12 شب بود كه جلسه تمام شد از سنگري كه جلسه در آن بود بيرون آمديم، همه جا تاريك بود به طوري كه هيچ چيز ديده نمي‌شد با دردسر زياد كفشهايمان را پيدا كرديم و به اتفاق مقام معظم رهبري در محوطه تاريك پادگان به راه افتاديم هيچ روشنايي ديده نمي‌شد تا به طرف آن حركت كنيم از يك طرف مواظب بوديم كه در چاله و گودالي نيفتيم و از طرف ديگر به دنبال نوري بوديم كه به طرف آن برويم بالاخره به يك ساختمان رسيديم، سالن بزرگي بود كه گروهي از رزمندگان در آنجا خوابيده بودند من و «آقا» گشتيم و از گوشه‌اي پتويي پيدا كرديم و در ميان بچه‌ها خوابيديم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
ترسم از اون روزیه که تو بیایی و من تو خاک باشم آقا… ترسم از آن روزیه که تو بیایی و من نباشم آقا… آقا این دل ها گرفته! این دل ها مرده! این دل ها خسته شده…
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ختم صلوات برای ظهور و سلامتی امام مهدی (عج) ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 78
  • بازدید ماه : 174
  • بازدید سال : 787
  • بازدید کلی : 5,697
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش